یکشنبه 95/02/26
یکشنبه 95/02/26
امروز متوجه شدم مدیر عاملمون رفته سفر حداقل یک ماهی نخواهد بود تو این مجال باید مرتب براش ایمیل بفرستم فقط خوبیش اینه که وقتی براش ایمیل می فرستم با دقت بیشتری از صحبت کردن گوش می کنه بعنی می خونه .... امروز روزه ام از اول صبح فشارم افتاده و خوابم میاد نمی دونم ماه رمضون چه باید کرد انقدر روزها طولانیه ....دلم سفر می خواد حالا دسته جمعی یا تنهایی مهم نیست اما دلم سفر می خواد...دلم برا خواهرمو خواهر زاده ام تنگ شده ...ای روزگار چقدر از هم دوریم .... چقدر خوابم میاد ...چرا امروز ...امروز یه جلسه با ریس دارم احتمالا بعد از ظهره ...........چرا نمی تونم بنویسم چرا نوشتنم نمیاد چرا ....انقدرانتظار بده حتی نمی دونم انتظار چی ....بی معرفتی آدما اذیتم می کنه خیلی بخصوص کسایی که ادم انتظارش نداره ..... کاش میشد ....
خدایا به خاطر همه ی این سالها ازت ممونم فقط خودت میدونی .............
+ نوشته شده در ساعت 8:22  توسط جواد رمضانی |